بازنگري در سبکشناسيِ هنر ايران، بر مبناي واکاوي رويکردهاي رايج تاريخنگاري هنر
ناصر مقدم
ناصر مقدم
زبان مقاله : فارسی |
تعداد صفحات مقاله : 15 صفحه |
نوع مقاله : مقاله پوستری |
ISC کد مقاله در : ISC975_216293
چکیده
در طول پانصد سال گذشته تاريخ نگاري هنر، رويکردهاي گوناگوني را تجربه کرده است؛ با اين وجود جرياني از تاريخ نگاري آلماني -که مي توان آن را تاريخ نگاري کلاسيک هنر نام نهاد- به سبب تکيه بر روش هاي تجربي و ديدگاه مبتني بر تکامل سبکي، در طول دو سده گذشته مورد توجه و استفاده گسترده اي در تاريخ نگاري -به خصوص تاريخ نگاري هنر ايالات متحده- قرار گرفته است. رويکرد مذکور که به اسلوب رايج در تاريخ نگاري هنر در دوران معاصر تبديل شده و به تدريج براي تبيين سير هنر ملل ديگر، از جمله هنر ايران، نيز به کار گرفته شده است، علي رغم برخي مزيت ها، کاستي هاي بنياديني در شيوه ي تبيين جريان هاي هنري دارا مي باشد. آنچه که از قدرت تبيين کنندگي رويکرد مذکور در باب سبک نگاري ملل غير اروپايي (به ويژه ايران) مي کاهد، تکيه بيش از حد آن بر مفهوم روح زمانه (در قالب دولت) و عدم توجه به ساختارهاي اجتماعي و سازوکارهاي ويژه ي توليد آثار هنري بوده است. پژوهش حاضر که به روش کتابخانه اي و شيوه تاريخي-تحليلي انجام گرفته است، ضمن نقد کاستي هاي تاريخ نگاري مرسوم هنر، سعي دارد با شناسايي ساختارهاي اجتماعي ايران به گونه ي نظام هاي همبافته از نيروهاي گوناگون از قبيل صنوف و گروه بندي هاي اجتماعي، که هنرمند و توليد کننده ي اثر هنري در نقطه ي کانوني آنها قرار دارد و نيز توجه به جايگاه و نقش هنر غيررسمي در دگرگوني بنيادين هنر ايران، به ويژه نگارگري، به تبيين واقع بينانه تري از سبک شناسي هنرهاي تجسمي ايرانِ پس از اسلام دست يابد.During the recent centuries, historiography of art has been dealt with different approaches. Never the less a German course- that can be called classical historiography of art- due to its empirical methods & an attitude based on the evolutionary viewpoint, has been vastly regarded & employed – specially by those of American historians- in compiling an illustrating of art history. Today classical approach as a dominant method is being increasingly applied to illustrate the art trends of non- European countries & Iran as well. Except some preferences, the classical Approach deals with some fundamental deficiencies in illustrating what makes it so incapable- specially about the stylistics of non- European & American cultures, lies on its extremely reliance on a kind of “zeitgeist” (the spirit of era) - depended on the government-& on the other hand vastly denying of other factors such as social structures in producing art works. This research that has been done by library method & an historical-analytical attitude, along with criticizing the deficiencies of the usual historiography of art, is to identifying of the social structures of Iranian society in an interwoven system of various forces including the casts & social groups- in which the artists & craftsman is the focal point- & also noticing to the role of nonofficial art- stream in fundamental alteration of Iranian art, specially miniature to illustrate the dimensions of an appropriate & realistic approach to stylistics of Iranian art.
کليدواژه ها
تاريخنگاري هنر-ايران-سبکشناسي-تبيين-رويکرد کلاسيک-اسلوبنحوه استناد به مقاله
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:مقدم , ناصر , 1393 , بازنگري در سبکشناسيِ هنر ايران، بر مبناي واکاوي رويکردهاي رايج تاريخنگاري هنر , واکاوی مفاهیم و نظریه های رایج توسعه و تجربیات ایران و جهان : به سوی نظریه اسلامی ایرانی پیشرفت
انتشار دهنده
محل انتشار : واکاوی مفاهیم و نظریه های رایج توسعه و تجربیات ایران و جهان : به سوی نظریه اسلامی ایرانی پیشرفتمشخصات برگزارکننده همایش : مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
تعداد مقالات : 135
کد اختصاصی :
۹۳۱۵۱-۱۰۴۰۱
a>
دیگر مقالات این رویداد
© کلیه حقوق متعلق به موسسه استنادی و پایش علم و فناوری جهان اسلام (ISC) می باشد.