سیمای دو همسایه در آیینه تاریخ: مروری انتقادی بر جایگاه و روایت تاریخ عثمانی در آموزش رسمی تاریخ در ایران
توران طولابی
توران طولابی
استادیار گروه تاریخ دانشگاه لرستان
زبان مقاله : فارسی |
تعداد صفحات مقاله : 9 صفحه |
نوع مقاله : مقاله شفاهی |
ISC کد مقاله در : ISC6485_536782
چکیده
پیشینه اشتراکات و پیوندهای فرهنگی ایران و آسیای صغیر به روزگار کهن میرسد. رفتوآمد پیوسته مردمان دو سرزمین و دادوستد اندیشه و فرهنگ بر بستر تجارت روندی طبیعی در روزگاری بود که هنوز مرزهای مدرن و موانع جدید شکل نگرفته بود. این تعاملات فکری و فرهنگی در دوره صفوی و تحت تأثیر برآمدن دولت شیعی صفوی در برابر دولت سنی عثمانی تا اندازهای به محاق رفت. اما حضور و فعالیت ایرانیان در آسیای صغیر متوقف نشد و مهاجرت و پناهندگی طیفی از هنرمندان و اهل ادب ایرانی به عثمانی و گرایش سلاطین عثمانی به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی پیوندهای دیرینه را در میانهی منازعات سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک حفظ کرد. ایران و عثمانی در اوج اختلافات مذهبی و کمابیش همزمان با منازعاتی مشابه در اروپا، چند سال زودتر از اروپاییان به مصالحه و دیپلماسی روی آوردند و معاهده ذهاب (1049/1639) راه را برای تداوم مناسبات دو دولت بر بستر گفتگو و دیپلماسی هموار کرد. این معاهده بنیانی فراهم آورد تا پس از سقوط صفویه و بالا گرفتن اختلافات، بار دیگر نادرشاه به زبانی دیگر آن را در مذاکرات نجف احیا کند و در دوره قاجاریه نیز دو دولت در برابر تهدیدی که از جانب استعمار غربی و روس متوجهشان بود به هم نزدیک شوند. در دوره قاجاریه و به تناسب روند شتابناک نوسازی غربگرا در عثمانی، نمایندگانی از هیئت حاکمه چون امیرکبیر، سپهسالار و ملکمخان و هم طیفی از روشنفکران منتقد ایرانی که استانبول را پناهی برای انتشار اندیشههای اصلاحخواهانه خود یافتند، در جهت أخذ یک الگوی اصلاح و نوسازی متناسب و پیشنهاد آن به دولت ایران گام برداشتند. اینها صرفاً جلوههایی کلی و گذرا از مشترکات مردمان ایران و عثمانی در گذر روزگاران است. با وجود این، شناختی که روایت تاریخ رسمی ایرانیان از این گذشته به دست میدهد، چندان شایسته این پیشینه نیست. این در حالی است که از دریچهی تحولات امروزی و ضرورت تعامل با همسایگان و پیشبرد دیپلماسی منطقهای، اهمیت شناخت تجربه تاریخی و ریشههای تعاملات ملتها بیشتر جلوهگر میشود. پژوهش حاضر بر محور این پرسش نگارش یافته است که جایگاه عثمانیشناسی و ترکیهشناسی در متون درسی تاریخ چگونه است؟ بررسی متون درسی تاریخ در سطح مدارس و دانشگاه حاکی از آن است که این موضوع در کتب تاریخ مدارس، عمدتاً به برخی مسائل سیاسی و رویاروییهای نظامی بر محور دورهی صفویه و یا قاجاریه فروکاسته شده است. وانگهی، تعریف این «شناخت» در رشتهی دانشگاهی تاریخ هم وضعیت مطلوبی را نشان نمیدهد. کمیت حجمی و کیفیت ارائهی این شناخت در رشتهی تاریخ حکایت از آن دارد که شناخت از تاریخ عثمانی و ترکیهی جدید هنوز بر محوری سنتی و بر مدار نگرشی ارائه شده است که رویکرد علمی و روشمند بر آن حاکم نیست. در حالی که مناسبات دو دولت افزون بر بعد سیاسی و نظامی، دارای بعد پررنگ فرهنگی و فکری است، اما در آموزش تاریخ عملاً این بعد نادیده گرفته شده است. این در حالی است که مطالعهی تجربهی تاریخی دو کشور ایران و ترکیه و مشخصاً تجربهی گذار آنان به تجدد، میتواند الگوی مناسبی برای فهم بهتر سرشت تحولات معاصر این دو بستر و مقولهی تجدد در جهان اسلام پیش رو نهد. فروکاستن مناسبات ایران و عثمانی به مسائل سیاسی و نظامی و تقلیل تجربهی تجدد در دو کشور به افراد- همچون رضاشاه و آتاترک- حکایت از عدم شناخت چیستی تحولات عثمانی و ترکیهی جدید دارد که همچنان در ایران گرفتار خوانشی سطحی است.کليدواژه ها
ایران، عثمانی، ترکیهی جدید، آموزش، تجدد، رضاشاه، آتاترکنحوه استناد به مقاله
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:طولابی , توران , 1400 , سیمای دو همسایه در آیینه تاریخ: مروری انتقادی بر جایگاه و روایت تاریخ عثمانی در آموزش رسمی تاریخ در ایران , سومین همایش ملی آموزش تاریخ دانشگاه فرهنگیان
انتشار دهنده
محل انتشار : سومین همایش ملی آموزش تاریخ دانشگاه فرهنگیانمشخصات برگزارکننده همایش : دانشگاه فرهنگیان
تعداد مقالات : 37
کد اختصاصی :
۰۰۲۱۰-۷۳۶۸۹
a>
دیگر مقالات این رویداد
© کلیه حقوق متعلق به موسسه استنادی و پایش علم و فناوری جهان اسلام (ISC) می باشد.